خرید و فروش آپارتمان در اندیشه
خرید و فروش آپارتمان در اندیشه

خرید و فروش آپارتمان در اندیشه

مقام معظم رهبری در دیدار پوتین: آمریکا مهارشدنی است

image.png

رهبر معظم انقلاب اسلامی امشب (جمعه) در دیدار رییس‌جمهوری روسیه و هیأت همراه، ضمن اظهار امیدواری برای پرثمر بودن نشست سه‌جانبه تهران، گفتند: همکاری ایران و روسیه در موضوع سوریه یک نمونه برجسته و یک تجربه بسیار خوب از همکاری دوجانبه است که به معنی واقعی کلمه، هم‌افزایی است.

به گزارش ایسنا، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی امشب (جمعه) در دیدار ولادیمیر پوتین، رییس‌جمهوری روسیه و هیأت همراه، ضمن اظهار امیدواری برای پر ثمر بودن نشست سه جانبه تهران، سخنان رییس جمهور روسیه مبنی بر لزوم گسترش هرچه بیشتر همکاری‌های دوجانبه را تأیید کردند و گفتند: همکاری ایران و روسیه در موضوع سوریه یک نمونه برجسته و یک تجربه بسیار خوب از همکاری دو جانبه است که به معنی واقعی کلمه، هم‌افزایی است.

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه همکاری‌های دو جانبه ایران و روسیه می‌تواند در مسائل جهانی نیز گسترش یابد، افزودند: یکی از مواردی که دو طرف می توانند با یکدیگر همکاری داشته باشند، مهار آمریکا است زیرا آمریکا یک خطر برای بشریت است و امکان مهار آن نیز وجود دارد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای قضایای سوریه را یک نمونه موفق از مهار آمریکا برشمردند و خاطرنشان کردند: آمریکایی‌ها اکنون در سوریه شکست واقعی خورده اند و به اهداف خود نرسیدند.

ایشان با تشریح اهداف آمریکا در ابتدای قضایای سوریه به ویژه بعد از سرنگونی حکومت‌های وابسته به آمریکا در مصر و تونس گفتند: آمریکایی‌ها قصد داشتند با استفاده از شرایط به‌وجود آمده در آن زمان در کشورهای عربی، ضربه وارده در مصر و تونس را در سوریه و با سرنگونی حکومت طرفدار مقاومت جبران کنند اما اکنون کاملاً شکست خورده اند.

رهبر انقلاب اسلامی تحریم ایران، روسیه و ترکیه از جانب آمریکا را یک نقطه اشتراک بسیار قوی برای گسترش همکاری‌ها دانستند و افزودند: جمهوری اسلامی ایران و روسیه باید ضمن گسترش همکاری‌های سیاسی و اقتصادی، توافق های انجام گرفته در نشست تهران را با جدیت پیگیری کنند.


حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همچنین بر انجام مبادلات و معاملات اقتصادی خارج از چارچوب دلار تأکید کردند.

رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود به اظهارات آقای پوتین در خصوص برجام اشاره کردند و گفتند: جمهوری اسلامی ایران تاکنون به تعهدات خود در برجام پایبند بوده است اما اروپایی ها به وظایف خود عمل نکرده اند و این قابل قبول نیست که ما به‌طور کامل به تعهدات خود در برجام عمل کنیم اما آنها تعهدات خود را انجام ندهند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، با خیرخواهانه خواندن دیدگاه رئیس جمهور روسیه درباره برجام تأکید کردند: جمهوری اسلامی ایران درخصوص برجام موضعی را خواهد گرفت که به نفع منافع و عزت کشور و ملت باشد.

ایشان افزودند: اگرچه آمریکایی‌ها فعلاً درباره ایران، مسائل موشکی و مسائل منطقه را مطرح می کنند اما مسئله آنها با جمهوری اسلامی ایران فراتر از این مسائل است.

رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: آمریکایی‌ها ۴۰ سال است که می خواهند ریشه جمهوری اسلامی ایران را بِکَنند اما ما در این مدت، بیش از چهل برابر رشده کرده ایم که همین ایستادگی جمهوری اسلامی و موفقیت های آن، یک نمونه موفق دیگر از مهار آمریکا است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همچنین با تأکید بر وجود زمینه برای نقش آفرینی سیاسی روسیه در دیگر مسائل منطقه، به شرایط اسف بار مردم یمن و کشتار آنان به‌وسیله سعودی‌ها اشاره کردند و افزودند: سعودی‌ها قطعاً در یمن به نتیجه نخواهند رسید و نخواهند توانست مردم مقاوم یمن را به زانو درآورند.

در این دیدار که اسحاق جهانگیری، معاون اول رییس‌جمهوری کشورمان نیز حضور داشت، رییس‌جمهوری روسیه مذاکرات با همتای ایرانی خود در خصوص مسائل دوجانبه و مسأله سوریه را پربار و بسیار خوب ارزیابی کرد و گفت: ما در این مذاکرات بر گسترش روابط دوجانبه در همه زمینه‌ها به ویژه همکاری‌های اقتصادی و تجاری تأکید کردیم.

پوتین افزود: در بخش انرژی، پیشنهاد احداث پروژه جدید نیروگاه هسته‌ای و نیروگاه‌های با ظرفیتِ کم را مطرح کردیم و برقی‌سازی خطوط راه‌آهن و افزایش فروش نفت ایران را مورد بررسی قرار دادیم.

رییس‌جمهوری روسیه ظرفیت‌ها و امکانات موجود برای توسعه روابط دو کشور را بسیار بیشتر از سطح کنونی همکاری‌ها دانست و با اشاره به مانع‌تراشی آمریکا در این زمینه با توسل به روش‌های مختلف از جمله تبادلات مالی گفت: آمریکایی‌ها با ایجاد محدودیت در تبادلات مالی در حال انجام یک اشتباه راهبردی هستند زیرا به قیمت یک موفقیت سیاسی و کوتاه‌مدت، موجب سلب اعتماد از دلار در فضای جهانی و تضعیف آن خواهند شد.

پویتن برجام را محور بعدی مذاکرات دوجانبه با رئیس‌جمهور ایران خواند و با ابراز تأسف از پایبند نبودن برخی طرف‌های مقابل ایران در برجام به تعهدات‌ خود، گفت: آمریکایی‌ها با اقدامات نابجا شرایط را خراب کرده‌اند و اروپایی‌ها نیز به دلیل وابستگی به آمریکا در عمل تابع آنها هستند؛ اگرچه اعلام می‌کنند به دنبال راه‌هایی برای حفظ برجام نیز هستند.

زندگی سیاسی تروتسکی در گفت‌وگو با هوشنگ ماهرویان

لئون داویدوویچ تروتسکی با تکیه بر نظریات مارکس، مبنی بر انقلاب دایم و ادامه انقلاب سوسیالیستی تا حاکمیت پرولتاریا در خارج از مرزهای شوروی، در مقابل لنین قرار گرفت و عنوان خائن به انقلاب را گرفت. تروتسکی پس از مرگ لنین در لیست تصفیه بزرگ مخالفان استالین قرار گرفت و در مرحله نخست از حزب اخراج و پس از آن به خارج از کشور تبعید شد.


 برای خرید آپارتمان در اندیشه به املاک توقف مراجعه کنید.


هوشنگ ماهرویان، روشنفکر و پژوهشگر تاریخ سیاسی ایران معتقد است که رویکرد انقلاب دایم تروتسکی در همان دوران امکان تحقق نداشت؛ کمااینکه رویکرد نسبی لنین در همین راستا نیز با شکست روبه‌رو شد. در گفت‌وگو با ماهرویان به ارزیابی تئوری تروتسکی برای انقلاب سوسیالیستی می‌پردازیم؛ تئوری‌ای که به عقیده این پژوهشگر دیگر دوران آن در دنیا به پایان رسیده است. مشروح این گفت‌وگو را می‌توانید در ادامه بخوانید.


 


تروتسکی باوجود اختلاف‌نظرهای خود با لنین (پیش از انقلاب ١٩١٧) در پیروزی کمونیست‌ها نقشی کلیدی ایفا کرد. اما به واسطه تقابل ایدئولوژیکش با لنین در سال‌های پس از انقلاب، دچار مناسبات تازه‌ای شد. شما ریشه این اختلافات را چطور تحلیل می‌کنید؟


اختلاف میان لنین و تروتسکی از زمانی ‌که لنین کتاب «چه باید کرد؟» را نوشت، آغاز شد. او در این کتاب در مورد طبقات کارگری نگاهی قطعی ارایه داده و می‌گوید که آگاهی طبقه کارگر با مناسبات سندیکایی ایجاد نمی‌شود و در این خصوص باید حزبی شکل بگیرد که گروه‌های انقلابی به عضویت این حزب درآیند. در همان زمان روزا لوکزامبورگ این کتاب را بیانگر تفکری می‌داند که اگر به قدرت دست پیدا کند، به استبداد منتهی خواهد شد. تروتسکی در این زمینه با لوکزامبورگ هم‌عقیده بود.


 


با این وجود در جریان انقلاب اکتبر اینها (لنین و تروتسکی) به یکدیگر نزدیک می‌شوند؛ تا جایی‌که بعد از انقلاب، تروتسکی مسوول تشکیل ارتش سرخ علیه نیروهای سفید شده و جنگ‌های چندساله شکل می‌گیرد. در همان دوره لنین هم رویکرد استبدادی خود را عیان می‌سازد. به عنوان نمونه مجلس موسسان که او شعار تشکیلش را داده بود بعد از انقلاب تشکیل می‌شود اما پس از آنکه منشوییک‌ها اکثریت کرسی‌هایش را به دست ‌آوردند مجلس را به توپ بست. در آن زمان تروتسکی با این جریان همکاری داشته و این اقدام مورد تایید او نیز قرار می‌گیرد و صدایش هم در‌نمی‌آید، پس از آن نیز ملوانان اعتصاب می‌کنند و حکومت لنینیستی آنها را هم به توپ می‌بندد و باز تروتسکی سکوت می‌کند.


 


اما پس از درگذشت لنین، اختلاف میان تروتسکی و استالین بر سر کسب قدرت آغاز می‌شود که در نهایت استالین قدرت را به دست می‌گیرد و تروتسکی حذف می‌شود. در واقع لنین که توانایی تئوریک استالین را می‌دانست، او را جایگزین خود کرد و استالین نیز به دنبال حذف تروتسکی برآمد. زمانی‌که تروتسکی به اروپا می‌رود به‌شدت فعال می‌شود. مثلا پیش از آغاز جنگ جهانی دوم، زمانی‌که زمزمه‌های همراهی استالین با هیتلر مطرح ‌می‌شود، تروتسکی از تمام نیروهای سوسیال دموکراتیک و کمونیست می‌خواهد که در مقابل چنین جریانی با یکدیگر وحدت کنند. در همان زمان استالین با هیتلر قراردادی منعقد کرده و لهستان را نصف می‌کنند و تروتسکی در مقابل تفکر فاشیستی استالین می‌ایستد.


 


در زمانی که تروتسکی بین‌الملل چهارم را تشکیل می‌دهد، تعدادی از اندیشمندان و متفکران بزرگ این نهضت کمونیستی در بین‌الملل چهارم قرار گرفته و جریانی می‌شوند در مقابل بروکراسی استالینیستی.


 


تروتسکی معتقد به انقلاب سوسیالیستی در داخل یک کشور نبود و همچون مارکس، معتقد بود که انقلاب سوسیالیستی زمانی پیروز خواهد شد که جهانی شود. در مقابل لنین و استالین به دنبال تقویت کمونیسم در داخل مرزها بودند. این موضوع به نوبه خود از همان ابتدا مناسبات انقلابی میان لنین و تروتسکی را تغییر داده بود.


 


استالینیسم را تئوری سازش طبقات اجتماعی می‌دانند و در مقابل تروتسکی را یک انترناسیونالیسم که معتقد به حاکمیت پرولتاریا بوده است. بر این اساس می‌توان مناسبات میان تروتسکی و استالین را به نوعی مناسبات میان انقلاب و ضدانقلاب تعبیر کرد؟


تروتسکی خود فردی بود که در جریان انقلاب اکتبر، خشونت زیادی از خود نشان داد. آن سوی دیگر استالین قرار داشت که برمبنای همین تئوری، در اواخر دهه دوم قرن بیستم تلاش می‌کند تا کشاورزی را به‌طور کامل تبدیل به تعاونی کرده و کلخوزها (مزارع اشتراکی) و سوفخوزها (واحدهای تولیدی کاملا دولتی) را ایجاد و نهایتا با همین ساختار، اقتصاد کشاورزی شوروی را ویران می‌کند.


 


او به دنبال آن بود که تمام روستاها و زمین‌های کشاورزی را به تعاونی‌ها سپرده و تمام دام‌ها را به دفتر کلخوز تحویل دهند که این سیاست زمانی با شکست روبه‌رو می‌شود که زمین‌های خصوصی‌ای را به روستاییان داده و از آنها می‌خواهند که در این زمین‌ها بکارند و نهایتا مشاهده می‌شود که بازدهی و کارایی تولید در زمین‌هایی که به‌طور خصوصی واگذار و در آنها کشاورزی صورت گرفته بسیار بالاتر از بازدهی زمین‌های تحت مدیریت کالخوزها بوده است. این تئوری استالین در شوروی بود که با شکست مواجه شد، یک حکومت توتالیتر که تلاش داشت تا اقتصاد را زیر سلطه خود در آورد.


 


از طرف دیگر مارکس انقلاب را جهانی می‌دانست. به تبع آن تروتسکی نیز بر همین عقیده بود. در واقع یکی از مسائلی که تروتسکیست‌ها به عنوان انحراف لنینیسم مطرح می‌کردند به زمانی برمی‌گشت که گفته شد سوسیالیسم در یک کشور باقی می‌ماند. مارکس معتقد بود که اقتصاد جهانی با بحران‌هایی روبه‌رو می‌شود که طبقه کارگر پیروز آن خواهد شد و انترناسیونالیسم بین‌المللی تشکیل می‌شود و رویکرد تروتسکیسم نیز بر مبنای همین امر بر انقلاب دایم، تا حاکمیت پرولتاریا تاکید داشت.


 


همانطور که اشاره کردید تروتسکی معتقد به انقلاب دایم و انقلاب جهانی بود. با نگاهی به شرایط شوروی در آن دوره زمانی آیا رویکرد انقلاب دایم تروتسکی امکان حضور در عرصه بین‌الملل را داشت؟


مسلما خیر. حتی زمانی خود لنین که معتقد به انقلاب سوسیالیستی در داخل مرزهای یک کشور بود، بعد از انقلاب و پیروزی، اقدام به تشکیل کمینترن کرد و سعی کرد تا رویکرد و خطوط خود را در برخی کشورهای گوناگون پیاده‌سازی کند، در آن زمان ایران هم تحت‌تاثیر این موضوع قرار گرفته و به جنبش جنگل ضربه‌های زیادی وارد می‌شود که این ناشی از تاثیر کمینترن لنین بود.


 


پس از آن تروتسکی با رد رویکرد لنین، اقدام به تشکیل بین‌الملل چهارم کرد و تنها آن را مورد تایید قرار داد. اما نتیجه یکسان بود؛ هر دو اینها با شکست مواجه شدند زیرا نمی‌توان برای دنیا یک خط‌مشی یکسان مشخص کرد و نهایتا اقتصاد بازار آزاد پیروز شد.


 


معتقدم که رویکرد انقلاب دایم تروتسکی را تنها باید در قالب تاریخ تفکرات مورد جست‌وجو و بررسی قرار داد، انقلاب دایم و انقلاب جهانی مارکسیسم یک نسخه تمام شده در تاریخ است.


 


شما در جایی گفته بودید تروتسکی یک متفکر نبود و نباید او و نوشته‌هایش را تحت این عنوان مورد بررسی قرار داد. چرا به نظر شما تروتسکی فاقد وجه فکری - نظری بود؟


ببینید، زمانی‌که ما تاریخ تفکر را مورد مطالعه قرار می‌دهیم، باید به این نکته توجه کنیم که در این تاریخ به چه کسانی متفکر گفته می‌شود. به عنوان مثال افرادی همچون هگل و مارکس را متفکر می‌دانیم. یا مثلا جان لاک و ماکیاولی، اینها افرادی اندیشمند و متفکر بودند که آثار مهمی از خود برجای گذاشته‌اند. اما صرف اینکه می‌گوییم تروتسکی یا بوخارین چه گفتند، نباید به منزله آن باشد که این افراد را در جایگاه یک متفکر قرار داده باشیم. در واقع می‌توان گفت که افرادی همچون تروتسکی صرفا انشعاباتی از یک تفکر هستند و برهمین اساس شما نمی‌توانید انشعابات یک تفکر را در جایگاه یک متفکر جهانی قرار دهید. همانطور که نمی‌توانیم افرادی همچون کیانوری یا ارانی را در سطح متفکران جهانی مطرح کنیم و گفته‌ها و رویکردهای‌شان را در آن قالب مورد بررسی قرار دهیم.


 


خب این در حالی است که مثلا تروتسکی طرفدارانی را در میان جریان چپ در اروپا داشته است و طیفی در قالب تروتسکیست‌ها به رویکرد انقلابی او پرداخته‌اند.


 


بله درست است. مثلا دورانی که من در لندن زندگی می‌کردم، شمار نسبتا زیادی از اساتید دانشگاهی و دانشجویان تروتسکیست بودند. در همان زمان در فرانسه، شارل بتلهایم مائوئیست بود و وقتی انقلاب فرهنگی چین رخ داد، جزوه‌ای درخصوص انقلاب فرهنگی چین نوشت اما زمانی شکست خورد که مائو رفت و تنگ شیائوپنگ به جای او آمد. براین اساس بود که او جلد چهارم کتاب خود تحت عنوان «مبارزات طبقاتی در شوروی» را در نقد لنینیسم نوشت. یعنی حتی به عقیده او هم در همان زمان این ماجرا و رویکرد این جریان پایان یافته بود.


 


به دنبال آن، در طول سال‌های ١٩٧٠ تا ١٩٨٠، جریان جدیدی در میان روشنفکران و اساتید دانشگاهی اروپا راه افتاد به نام گرین (Green) که این جریان جدید به مولفه‌ها و اولویت‌هایی همچون تلاش در جهت تساوی نژادها، تساوی میان زنان و مردان، حفظ محیط‌زیست و... می‌پرداخت. به دنبال شکل‌گیری این جریان تقریبا رویکرد تروتسکیسم هم کنار گذاشته شد؛ چه بسا این جریان حتی پیش از فروپاشی شوروی نیز کنار گذاشته شده و تمام شده بود.


 


در واقع در آن زمان این جریان انقلابی با یک بحران بزرگ ایدئولوژیک مواجه شد و به دنبال آن تفکری روی آورد که نئوکانتی‌ها مطرح می‌کردند؛ تفکری که مبنای آن بر این امر قرار داشت که شناخت من وابسته به پیش‌ذهنیت‌های من است و این پیش‌ذهنیت‌ها است که شناخت ما را تعیین می‌کند. شناختی وجود ندارد که بگوید واقعیت را صد در صد در خود کشف کرده است. ما با مقوله‌ها، مفاهیم و پارادایم‌هایی که برای یک بحث انتخاب می‌کنیم، به بخش‌هایی از واقعیت نزدیک می‌شویم، در مورد مارکسیست‌ها هم همین است. از آنجا که پارادایم مارکس اصولا اقتصادی بود، جهت‌گیری‌ها و رویکردها عمدتا به سمت مباحث اقتصادی سوق پیدا می‌کند.


 


جهان در قرن بیست‌ویکم به جایی رسیده که هیچ تفکری نمی‌تواند بگوید من رونوشت راستین حقیقت هستم.


 


باتوجه به مباحثی که مطرح شد و اشاره‌ای که به ایجاد طرفداران تروتسکی در یک برهه زمانی در برخی کشورهای اروپا داشتید، چرا هیچگاه این جریان نتوانست در ایران و در میان جریان چپ، جایگاه خاصی پیدا کند؟


آن زمان در ایران، اقتدار حزب توده آن‌چنان وسیع بود که فردی مانند هوشنگ وزیری که تعدادی از کتاب‌های تروتسکی را ترجمه کرده بود در اقلیت قرار می‌گیرد و حتی او را بایکوت می‌کنند. یا حتی در مورد خلیل ملکی که در آن دوران چه بلاهایی که به سرش نیاوردند، گرچه ملکی بسیار شجاعانه در مقابل آنها ایستاد. من که در آن زمان نبودم اما گفته می‌شود در زندان بارها و بارها سعی می‌کردند تحقیرش کنند.


 


در آن دوران حزب توده اجازه رشد تفکری جز تفکر خودشان را نمی‌داد، مثلا اگر در دانشگاه کتاب راسل را در دست‌مان می‌گرفتیم ما را هو و مسخره می‌کردند. به این ترتیب آنچنان فشاری می‌آوردند که اصلا فضایی برای شناختن تروتسکی یا مثلا کائوتسکی ایجاد نمی‌شد. خود لنین می‌گفت که کائوتسکی مرتد است در حالی‌که کائوتسکی یکی از اندیشمندان بزرگ سوسیال دموکراتیک در غرب بوده است. از طرف دیگر لنین پیش از انقلاب گفته بود ما رهبری انقلاب دموکراتیک را در دست خواهیم گرفت و تا انتها پیش می‌رویم اما به محض اینکه انقلاب ١٩١٧ پیروز شد، اعلام کرد که تفکیک قوا مربوط به بورژوازی است؛ احزاب برای بورژوازی است و آزادی مطبوعات به بورژوازی تعلق دارد و نهایتا تمام فاکتورهای دموکراتیک را کنار گذاشت و استبداد حزبی را ایجاد کرد. همان حرفی که رزا لوکزامبورگ می‌زد. خب این تفکر، تفکری است که به حزب توده هم می‌رسد و به تبع آن حزب توده به تبلیغ مارکس نمی‌پردازد.


 


زمانی‌که به‌آذین از زندان خارج می‌شود، کتاب «از هر دری را» می‌نویسد و در آن کتاب می‌گوید نخستین کتابی که من خواندم و به واسطه آن مارکسیست شدم، کتاب «ماتریالیسم دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی» استالین بود. متاسفانه در آن زمان برخی روشنفکران ما حتی مترجم برجسته‌ای مثل به‌آذین که نثر بسیار درخشانی هم داشت از طریق کتاب استالین است که مارکسیست می‌شوند. همه جا پر بود از این جزوه‌ها که بعدها البته به مرور جزوه‌هایی از خروشچف و مائوئیست‌ها نیز‌ آمد. پس از آنکه سازمان انقلابی حزب توده در غرب تشکیل شد، دیگر جزوات آنها بود که به ایران می‌آمد. در واقع کسی تمایل نداشت کتاب ترجمه شده هوشنگ وزیری از تروتسکی را بخواند زیرا از بالا این را تلقین و تعیین کرده‌ بودند که تروتسکی منحرف است.


 


پیش از این گفتید که انقلاب دایم تروتسکی یک نسخه تمام شده است. بر این اساس امکان تجدید حیات این نوع تفکر انقلابی را در دنیای جدید و در قالب رویکردهای جنبشی، منتفی می‌دانید؟


دیگر دوران انقلاب‌ها به سر رسیده است. دورانی که تفکرات گوناگون در کنار یکدیگر بحث کنند و به سمت فضایی برای داشتن جهانی بهتری حرکت کنند به پایان رسیده است. دوران انقلاب‌هایی با این رویکرد که دنیایی بهتر برای انسان‌ها داشته باشیم پایان یافته است. امروز بحث‌ها به سوی زمینه‌های دیگری هدایت شده‌اند. هرچند که به موازات آن، طبقه کارگری داریم که در کارخانه‌ای کار می‌کند و برای بهتر شدن شرایط کاری خود فعالیت‌های سندیکایی انجام می‌دهد. اما این به مفهوم انقلاب‌هایی نیست که قبلا تجربه کرده‌ایم. همان طور که گفتم دوران انقلاب‌ها به پایان رسیده است؛ امروز باید به دنبال آزادی اندیشه بود. اندیشه‌هایی که با یکدیگر تقابل کنند و به تبع آن، روز به روز به رشد فرهنگ‌ها کمک کنند.


 


چه بسا می‌توان گفت برخی از همان رویکردهای انقلابی صدمه‌هایی نیز به ما وارد کرده است. مثلا رویکرد امپریالیسم به عنوان آخرین مرحله سرمایه‌داری که لنین همگان را به واسطه آن از داشتن روابط جهانی ترسانده بود. در مورد اینکه قراردادی بسته و تکنولوژی وارد کشوری شود، همواره از جای پای امپریالیسم هشدار داد و شعار مرگ بر امپریالیسم به سرکردگی امریکا را سر داد که این جلوی صنعتی شدن تعدادی از کشورها را گرفت. لنینیسم میراثی است که حزب توده وارد کشور ما کرد و پس از آن، جریان‌های چپ در ایران برای ما برجای گذاشته‌اند.


 


از اواخر قرن بیستم، اقتصاد دولتی به مرحله‌ای رسید که دیگر توانایی پاسخگویی به نیازهای جامعه را نداشت؛ چه در شوروی و چه در چین. در چین این را به خوبی متوجه شدند و به نوعی شعار سوسیالیسم بازار را مطرح کردند. یا مثلا در ویتنام که بیش از ٣٠ سال جنگید، حالا تکیه خود را بر اقتصاد آزاد قرار داده و به تولیدکننده برخی برند‌های برتر جهانی مثل «آدیداس» و «نایک» تبدیل شده است.


 


در چین دوران مائو، دورتا دور کشورشان را حصار کشیده بودند که با سایر کشورها رابطه نداشته باشند اما حالا چین به دومین اقتصاد بزرگ دنیا تبدیل شده است. این مساله به واسطه اقتصاد بازار آزاد روی داده است. برمبنای همان حرفی که ابتدا آدام اسمیت و ریکاردو می‌گفتند که بگذارید بازار خودش به تعادل برسد. دولتی که شعار اقتصاد بازار می‌دهد، می‌گوید این بازار خودش به تعادل می‌رسد و من هم برخی خدمات مثل بیمه‌های اجتماعی را ایجاد می‌کنم و در واقع پایه را بر این موضوع قرار می‌دهد که «من نمی‌دانم». اما اقتصاد برنامه‌ای می‌گوید من می‌دانم و تمام کارها را خودم انجام می‌دهم و البته در آخر هم شکست می‌خورد.


 


مجلس موسسان که لنین شعار تشکیلش را داده بود، بعد از انقلاب تشکیل شد اما پس از آنکه منشوییک‌ها اکثریت کرسی‌هایش را به دست ‌آوردند، مجلس را به توپ بست. در آن زمان تروتسکی با این جریان همکاری داشته و این اقدام مورد تایید او نیز قرار می‌گیرد و صدایش هم در‌نمی‌آید. پس از آن نیز ملوانان اعتصاب می‌کنند و حکومت لنینیستی آنها را هم به توپ می‌بندد و باز تروتسکی سکوت می‌کند.


 


زمانی‌که به‌آذین از زندان خارج می‌شود، کتاب «از هر دری را» می‌نویسد و در آن کتاب می‌گوید نخستین کتابی که من خواندم و به واسطه آن مارکسیست شدم، کتاب «ماتریالیسم دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی» استالین بود. متاسفانه در آن زمان برخی روشنفکران ما حتی مترجم برجسته‌ای مثل به‌آذین که نثر بسیار درخشانی هم داشت از طریق کتاب استالین است که مارکسیست می‌شوند.


 


در ایران کسی تمایل نداشت کتاب ترجمه شده هوشنگ وزیری از تروتسکی را بخواند زیرا از بالا این را تلقین و تعیین کرده‌ بودند که تروتسکی منحرف است.


در چین، دوران مائو، دورتا دور کشورشان را حصار کشیده بودند که با سایر کشورها رابطه نداشته باشند اما حالا چین به دومین اقتصاد بزرگ دنیا تبدیل شده است.


 


جهان در قرن بیست‌ویکم به جایی رسیده که هیچ تفکری نمی‌تواند بگوید من رونوشت راستین حقیقت هستم.


 


مارکس معتقد بود که اقتصاد جهانی با بحران‌هایی روبرو می‌شود که طبقه کارگر پیروز آن خواهد شد و انترناسیونالیسم بین‌المللی تشکیل می‌شود و رویکرد تروتسکیسم نیز بر مبنای همین امر بر انقلاب دایم، تا حاکمیت پرولتاریا تاکید داشت.


 


از اواخر قرن بیستم، اقتصاد دولتی به مرحله‌ای رسید که دیگر توانایی پاسخگویی به نیازهای جامعه را نداشت؛ چه در شوروی و چه در چین. در چین این را به خوبی متوجه شدند و به نوعی شعار سوسیالیسم بازار را مطرح کردند. یا مثلا در ویتنام که بیش از ٣٠ سال جنگید، حالا تکیه خود را بر اقتصاد آزاد قرار داده و به تولیدکننده برخی برند‌های برتر جهانی مثل «آدیداس» و «نایک» تبدیل شده است.

محمد مهاجری: به‌جای توبه از برجام، بابت طلبکاری از نظام توبه کنیم

باید استغفار کنیم و بگوییم خدایا غلط کردیم؛ ما را ببخش که به برجام و مذاکره با دشمنان دل‌خوش کرده بودیم؛ ما را ببخش که به اروپایی‌ها دل‌خوش کرده‌ایم! حتی برخی به روسیه و چین دل بسته‌اند؛ آنها هم اشتباه می‌کنند؛ آیا فکر می‌کنند آنها ما را دوست دارند؟ کسانی که واقعا ما را دوست دارند همین خدا و اولیای الهی هستند.» این جملات بخشی از اظهارات آیت‌الله محمد‌تقی مصباح‌یزدی، رییس موسسه آموزشی و پژوهشی امام‌خمینی(ره) در شب شهادت امام جواد (ع) است که در آن اذعان داشتند

 

ما باید بابت مذاکره با امریکا و همچنین توافق برجام به درگاه حضرت حق توبه کنیم و این در حالی است که مخاطب سخنان آیت‌الله مشخص نیست زیرا برجام تصمیم کلی نظام بوده و علاوه بر دولت مجلس و شورای نگهبان هم در آن سهیم بوده‌اند. نباید فراموش کرد به ثمر نشستن برجام تصمیم کل نظام بود. البته در انجام هر مذاکره‌ای می‌توان مدعی شد نتیجه بهتری نیز امکان حصول داشته است اما نتیجه مذاکرات ایران و ١+٥ بهترین نتیجه‌ای بود که حاصل شده حال اگر یک طرف این توافق بدقولی کرده و زیر قرارداد زد، تمام طرفین باید توبه کرده و اظهار ندامت کنند؟برای خرید آپارتمان در اندیشه به املاک توقف مراجعه کنید.

 

به هر حال در مذاکره اصل این است که نمی‌توانید وارد شرایط برد-باخت شوید. مذاکره باید برد-برد باشد. ایران توانست در برابر پنج کشور قوی دنیا استدلال‌های خود را بیان و تحمیل کند و حقانیت خود را به اثبات برساند. به نظر می‌رسد مخاطب سخنان آیت‌الله مصباح‌یزدی دولت باشد اما باید توجه کرد که دولت تنها مجری سیاست‌های کلان نظام بوده است. همه مسوولان ارشد و افکار عمومی کمک کردند تا دستاورد برجام به بار بنشیند؛ بنابراین این توافقنامه دستاورد کل نظام بود نه یک جناح یا یک دولت که امروز برخی از طرف جریان منتقد دولت خواهان استغفار و استغاثه شده‌اند. در فقه اسلامی «توبه» به معنای بازگشت است. در منابع فقهی، اقسام گناهان و طریق توبه از هریک و نیز اثر توبه در کیفرهای دنیوی مطرح شده است‌.

 

بر این اساس‌، در ابتدا تعیین می‌شود که گناه صرفا در محدوده حق‌الله است یا علاوه بر آن جنبه حق‌الناس نیز دارد. حق‌الله مربوط به اموری می‌شود که میان بنده و معبود است و حق‌الناس، حقی است که یک بنده بر گردن بنده دیگری دارد حال آنکه آیا «برجام» حقی از مردم ایران را ضایع کرده باشد برعهده اهل فن است. محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا معتقد است توبه امری مذهبی است که میان بنده و پروردگار است و نباید به آن رنگ و بوی سیاسی داد. مهاجری می‌گوید اگر قرار بر توبه باشد، به جای برجام از طلبکاری از نظام باید توبه کرد.

 

مدتی است واژه توبه سیاسی به ادبیات سیاسی ایران اضافه شده است. پیام این واژه‌سازی برای مردم چیست؟

کلمه توبه یک بار مذهبی و شرعی دارد که بار معنایی آن با آنچه این روزها به عنوان توبه سیاسی مطرح می‌شود، متفاوت است. موضوع توبه تنها نزد خداوند بوده و یک موضوع شخصی است که شرایط خاصی را می‌طلبد زیرا انسان باید در شرایط روحی ویژه‌ای به خداوند قول دهد که اشتباه خود را تکرار نمی‌کند. مدتی است برخی افراد توبه سیاسی را به معنای توبه شرعی مطرح کرده‌اند که به عقیده میان این دو توبه تفاوت بسیار بوده و فقط یک تشابه اسمی در این میان رخ داده است زیرا بار معنایی این دو کلمه کاملا با هم متفاوت است.

 

از نظر شما توبه سیاسی به چه معنا است؟

هر انسانی در هر اموری امکان دارد دچار اشتباه شود و طبیعتا فردی که وارد کار سیاسی می‌شود از این موضوع مستثنا نیست زیرا هیچ انسانی نمی‌تواند ادعا کند که وارد کار سیاسی شده و تمام کار‌های او درست بوده است. هیچ فردی جز معصومین(ع) از خطا و اشتباه بری نیست. مدتی است برخی افراد درباره اتفاقات سیاسی اخیر مانند برجام یا اتفاقات سال ٨٨ می‌گویند مسببین این اتفاقات باید در پیشگاه مردم توبه کنند که موضوع درستی نیست. انسان در فرآیند فعالیت‌های سیاسی خود اقداماتی را انجام می‌دهد که آنها با وضعیتی که برای خود پیش می‌آید مرتبط بوده و ممکن است واکنش‌هایی داشته باشد که بعدها از کرده خود پشیمان شده و بخواهد معذرت‌خواهی یا توبه کند.

 

به عقیده من این عذرخواهی از اشتباه، خود یک اشتباه محسوب می‌شود بنابراین در فضای سیاسی، توبه سیاسی به آن معنا که ما بخواهیم با توبه شرعی یکسان‌سازی کنیم دو موضوع جدا از هم است. اگر کسی در حزبی عضو شده، به یک کاندیدا رای داده یا اقدامات سیاسی از این دست انجام داده باشد، در زمان انجام آن فعل از نظر خودش کار درستی کرده است اما اگر در آن زمان نفهمیده کاری که انجام می‌دهد درست بود باید به عقل چنین آدمی شک کرد. در فعالیت سیاسی افراد چون با اوضاع و احوال وقت جامعه مرتبط است امکان اشتباه وجود داشته و توبه سیاسی معنایی ندارد بنابراین توبه در فعالیت‌های سیاسی نیز امری شخصی بوده و کسی نمی‌تواند بگوید که فلان شخص بابت انجام یک فعلی باید توبه کند.

 

اگر شما مسوول بودید و قصد توبه داشتید، از چه اقدام سیاسی توبه می‌کردید؟ آیا برجام در فهرست شما برای توبه وجود دارد؟

من همچنان معتقدم برجام یکی از درخشان‌ترین، پرافتخار‌ترین، شجاعانه‌ترین و قابل دفاع‌ترین کارهایی است که در جمهوری اسلامی ایران انجام شده است. اینکه متصور شویم من یا هرکس دیگری از روی ترس گوشه‌گیر شده و از حضور در جامعه امتناع بورزد، نامش شجاعت نیست. اگر فردی از ترس در پستو قایم شود، حق ندارد افرادی که در مقابل دشمن سینه سپر کرده و شکست می‌خورند را ملامت کند.

 

قطعا شکست با سینه ستبر در برابر دشمن بسیار جایگاه بالاتری نسبت به مخفی شدن در پستو دارد. قبل از انقلاب افرادی بودند که اعتقادی به مبارزه با رژیم پهلوی نداشته و داستان مشت و درفش را مطرح می‌کردند اما همین افراد این روزها سینه چاک انقلاب شده‌اند. در عرصه بین‌الملل هزار و یک اتفاق رخ می‌دهد و ممکن است در این اتفاقات شکست بخوریم اما قطعا ارزش این شکست از آدم‌هایی که در تابستان مقابل کولر و در زمستان زیر کرسی نشسته و کاری نمی‌کنند، بالاتر است. در موضوع برجام مسوولانی پای میز مذاکره رفته و امتیازاتی گرفته و امتیازاتی دادند. حداقل دستاورد این مسوولان آن است که ایران نزدیک به چهار سال تیتر یک اخبار دنیا بود و این یک افتخار بزرگ است اما متاسفانه فردی که حتی کلمه‌ای با دوستان خود نمی‌تواند صحبت کند و تحمل دوستان خود را ندارد، منتقد برجام شده است. به نظر من برجام از موضوعات به‌شدت

قابل دفاع است.

 

باید از طلبکاری از نظام و انقلاب توبه کرد. باید از اسراف، تندروی و فساد توبه کرد. باید از اقدامات ضداخلاقی که به نام انقلاب انجام دادیم، توبه کرد. من اگر قرار باشد روزی توبه کنم، اگر مرتکب یکی از این اقدامات شده باشم، توبه می‌کنم.

 

به نظر شما مطرح کردن مفاهیمی از این دست در شرایط کنونی چه کارکردی دارد؟

معمولا افرادی که این موضوعات را مطرح می‌کنند تنها به دنبال مصرف داخلی این اظهارات آن هم نه در بعد ملی بلکه در بعد جریان خود هستند. شما تصور کنید یک عملیاتی انجام می‌شود که خروجی آن شکست است. هنر آن است که از عملیات شکست خورده، یک پیروزی را تصویر کنید. در موضوع برجام مگر محمدجواد ظریف به تنهایی این مهم را انجام داده است؟ کلیت نظام پای این موضوع ایستاد و درست نیست که انگشت اشاره به سمت یک یا دو نفر نشانه رود. من اعتقادی به شکست برجام ندارم اما بر فرض محال اگر برجام شکست هم خورده باشد، مردانگی آن است که از عملیات شکست خورده دفاع کنیم. در ٨ سال دفاع مقدس برخی عملیات‌های ایران به‌صورت کامل شکست خورد اما همان عملیات شکست خورده باعث افتخار بسیاری از فرماندهان و مسوولان است.

سخنگوی هیات رییسه مجلس: روحانی پس از دیدار با رهبری در جلسه سوال از رییس جمهور حضور می‌یابد

 به گزارش ایسنا، بهروز نعمتی در حاشیه جلسه علنی امروز (دوشنبه) مجلس در جمع خبرنگاران پارلمانی با اشاره به مباحث مطرح شده در جلسه غیرعلنی صبح امروز مجلس، گفت: امیر حاتمی وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در جلسه غیرعلنی از اقدامات و اتفاقات بسیار مهمی که در عرصه دفاعی کشور روی داده است، گزارش مفصلی به نمایندگان داد.

 

به گفته نماینده مردم تهران در مجلس تقویت بنیه موشکی، بهره برداری از هواپیمای جدید جنگی، پهپادها و ناوشکن های از جمله پیشرفتهای جدید دفاعی کشور است.

 برای خرید آپارتمان در اندیشه به املاک توقف مراجعه کنید.

وی افزود: امیر حاتمی همچنین گزارشی درباره حضور ایران در مجامع دفاعی بین‌المللی دنیا ارائه کرد.

 

سخنگوی هیات رییسه مجلس تصریح کرد: با توجه به فضایی که در حواشی کشور در حال روی دادن است، نوع تعاملاتی که باید با کشورهای همسایه وجود داشته باشد و احترام به همسایگان، مورد بحث قرار گرفت همچنین در این جلسه بر این موضوع تاکید شد که باید تیم های تروریستی از منطقه پاک شود.

 

نعمتی در مورد تهدیدهای آمریکا علیه ایران گفت: آمریکایی‌ها زیاد حرف می‌زنند ما هم از اقدامات دفاعی خود رونمایی می‌کنیم. آمریکایی‌ها حتما به خوبی می‌دانند که اقدامات نظامی جمهوری اسلامی ایران پیشگیرانه است.